
انشا درمورد اسمان شب
انشا درمورد اسمان شب
اولین چیزی که با گفتن آسمان شب به ذهن ما می رسد سکوت و آرامش شب و لحظات دلنشین در زر سقف بلند آسمان با نور کم مهتاب و ستارگان درخشان که هر کدام با نگاه کردن به آنها به ما چشمک می زنند و لب ما را به لبخند وادار می کند اما اسمان شب در روزهای مختلف سال متفاوت است.
بعضی از شب ها آسمان ابری و بدون نور ستارگان است و گاهی همراه با مه و گاهی با ابرهای سیاه و بارانی که رعد و برق دارد و شب ها را دل گیر می کند اما بعضی از شب هایش همچون رویایی در ذهن ما مهتابی و زیبا و سکوت و آرامش آن … .
در روز های تابستانی همراه با خانواده ام در زیر پشه بند می خوابیم و تا لحظه ای که بخوابیم به آسمان و ستارگان نگاه می کردم و با سکوت و آرامش شب چشمهایم را می بستم و به خواب عمیق همراه با رویای ستاره های دنباله دار شب را به صبح می رساندم و من عاشق آسمان شب هستم.
انشا درباره اسمان شب
همان طور که همه می دانیم ما چهار فصل داریم که آسمان شب در هر فصل زیبای خاصی دارد. زیبایی بکر و نابی که تنها با دیدن آن عظمت خلقت خداوند به ما یادآوری می شود و ما تنها در مقابل این شگفتی می توانیم زیر لب شکر بگوییم.
شب یعنی فرورفتن دنیا و زمین در هاله ایی از سیاهی و ظلمات. اما سیاهی که نه ترسی دارد و نه وحشتی. بلکه ماهی زیبا و درخشان همراه با نور ستاره های چشمک زن دارد که گویی در آسمان در حال رقص و بالا و پایین پریدن هستند.
شب لحظاتی است که دنیا و آدم ساعاتی را در آرامش و استراحت به سر می برند تا فردا و با روشنایی روز دوباره زندگی را از سر شروع کنند و به حیات خود ادامه دهند آسمان شب در بهار همراه با نسیم که صورت آدمی را نوازش می دهد و با عطر خوش بهاری مشام ما را قلقلک می دهد یا آسمان شب در تابستان با خنکای دلپذیر شبانگاهیش و یا آسمان شب در پاییز و نم نم باران و ستاره گانی که برای نمایش خود از یکدیگر سبقت می گیرند.
یا آسمان شب در زمستان زیر ابرهای سیاه و گلوله های برف سفیدی که برروی زمین می نشیند و ستاره ها را در زیر خود پنهان کرده اند. این ها همه و همه به طور جداگانه نعمت های بی کران خداوند هستند که تنها گوشه ایی از این عظمت را به نمایش می گذارند.
به هر جای جهان، به هر نقطه ی دنیا نگاه کنیم، بزرگی خالق را با سلول سلول بدن لمس می کنیم.