
انشا درمورد هرچه بارش بیشتر سرش فروتر
بارها و بارها از کنار درختان و باغ های میوه گذر کرده ایم و با چشمانمان دیده ایم که درختان میوه دارند. گاهی خیلی زیاد و گاهی خیلی کم که آن دسته از درختانی که میوه ی کمتر دارند شاخ و برگ های ایستاده تری دارند ولی برخلاف آن درختانی که میوه زیاد دارند به علت بار زیاد و سنگین وزن بیشتر خمیده تر هستند و به قول معروف سر به زیر ترند.
اهالی ده در روز عید نوروز دور هم جمع شده بودند و با شادی آجیل می خوردند و می خندیدن در میان آن جمع حکیمی نشسته بود که به مردی بذله گو و پر حرف نگاه می کرد و حرکاتش را زیر نظر گرفته بود و می شنید که هر آنچه که به فکرش می رسد بر زبان می آورد بدون آنکه فکری کرده باشد.
به حرف های خود می خندید و دیگران را مسخره می کرد و مشت مشت آجیل را بر می داشت و می خورد این بار مرد حکیم که مرد دنیا دیده و با تجربه ایی بود را مورد خطاب قرار داد و گفت تو چرا این گونه ساکت می باشی و مانند پادشاهان غرور داری و نمی خندی و سر به زیر داری! حکیم که از سخنان جاهلانه ی مرد خسته شده بود با خود گفت باید به این مرد جوابی درست دهم تا برای همیشه آن را آویزه ی گوش خود کند.
کمی تامل کرد و سپس گفت در حیاط خانه ی من دو درخت وجود داشت یکی هر سال پر میوه بود و دیگری بودن میوه. آن درخت پر میوه با اینکه پر از بار بود و پرخاصیت همیشه از سر فروتنی سرش به پایین بود و اما درختی که بدون میوه بود به راحتی سر به بالا برده بود و روز به روز شاخ و برگش بیشتر می شد بدون آنکه هیچ سود و فایده ایی داشته باشد.
من نیز امسال تصمیم گرفتم که درخت بدون میوه را قطع کنم زیرا تنها جایی را اشغال کرده بود و از نعمت آب و خاک و آفتاب استفاده می کرد و ضرر آن بیشتر از سودش بود ولی درختی که پر از میوه بود را نگه دارم زیرا که هم بار داشت و هم فروتن بود با آنکه پرخاصیت بود اما سر به زیر بود.
انسان ها نیز همان گونه می باشند انسان های بدون عقل به علت سبکی، سر به بالا دارند و انسان های عاقل به علت سنگینی، سر به پایین دارند.
مرد بذله گو بسیار شرمنده شد و نادم و پشیمان جمع را ترک کرد و سایر اهالی به حکیم به علت داستان زیبایش درود فرستادن و تشکر کردند که این مرد آزار دهنده را جوابی دندان شکن داد و سایرین را از شر حرف های بی خود و بی معنی نجات داد.
سلام انشا قشنگی است اما زیاد متفاوت نیست
ممنون