انشا درمورد برداشتن یک ظرف داغ
انشا درمورد برداشتن یک ظرف داغ
هفته پیش خواهرم همراه مادرم در آشپزخانه مشغول پخت غذا بود که خواهرم متوجه شد که غذا در حال ته گرفتن است و با عجله به سمت قابلمه رفت تا هر چه زودتر از سوختگی بیشتر غذا جلوگیری کند.
در همین زمان حواسش پرت شد و بدون دستکش و یا پارچه قابلمه داغ رو برداشت. همزمان با برداشتن ظرف داغ دستش به شدت سوزش پیدا کرد و دست خود را به صورت ناخداگاه عقب کشید تا دستش بیشتر نسوزد.
وقی که قابلمه را رها کرد قابلمه غذا روی زمین افتاد و همه ی غذا ها پخش زمین شد. خواهرم دستاش سوخت و ورم کرد و مجبور شد که به دکتر برود و دکتر با شستشو و پماد بعد از چند روز, درد وحشتناک سوختگی را کم کرد.
در این چند روز که خواهرم دستاش توسط ظرف داغ سوخته بود توانایی هیچ کاری رو نداشت . بعد آن تمام حواسش رو جمع کرد که دیگر ظرف داغ را بدون دستکش بر ندارد.
من هم بعد از آن تجربه ی خواهرم سعی کردم ظرف داغی را بر ندارم یا اگر بردارم با احتیاط کامل این کار را انجام دهم و زمانی که ظرف داغی رو بر می دارم استرس و دلهری شدیدی می گیرم که مبادا دستان من نیز مثل خواهرم بسوزد, بنابراین تمام حواس خود را جمع می کنم.
انشا درباره برداشتن یک ظرف داغ
اولین باری که سوزش یک ظرف داغ را لمس کردم، چیزی شبیه به یک بیحسی آغازین بود و پس از آن جلز و ولزی طولانی به من دست داد! دو انگشت شست و سبابه دست راستم را به ظرف پر از خورشت داغ قرمه سبزی چسبانده بودم.
بار اول سوزش بدی را تجربه کردم و احساس من مانند این بود که داغی ظرف تا عمق استخوان انگشتانم نفوذ کرده باشد.
داغی ظرف ابتدا پوست انگشتانم را هدف گرفت و پس از آن به لایههای بافت گوشت و بعد به استخوان رسید. فورا انگشتانم را زیر آب سرد گرفتم، این کار نیز سوزشی دوباره ایجاد کرد.
عجیب است که هم داغی و هم یخی، هر دو میسوزانند! اگر یک قالب یخ داخل ظرف استیل را از فریزر بیرون آورده باشید، سوزانندگی یخ را نیز تجربه کردهاید. چیزی درست شبیه به همین سوختن با ظرف داغ است و شاید حتی گاهی از آن آزاردهندهتر باشد.
پس از گذشت چند ثانیه، حسی عجیب به من فرمان داد که دوباره انگشتم را به ظرف داغ نزدیک کرده و همان حس را تجربه کنم! جالب است که این بار آن قدرها سوزاننده نبود.
نمیدانم ظرف خنکتر شده بوده یا دست من به داغی آن عادت کرده و تجدید شوک بار اول را نداشت. بسیار جالب بود که پوست داغی ظرف را دریافت کرده و آن را به سمت گوشت و استخوان میفرستاد. با این حساب پوست و گوشت به عنوان رسانای حرارتی عمل میکردند.
یک سوزش کوچک دست با ظرفی داغ، اگرچه تجربهای کوچک و به ظاهر بیاهمیت است، اما باعث شد که من احتیاط کردن را بیاموزم. ظرفی که ظاهر آن اصلا داغ به نظر نمیرسید، کاملا داغ و سوزاننده بود.
با این حساب هر چیزی در دنیا میتوانست علیرغم ظاهر خود، خطرناک و آسیبرسان باشد و این ما هستیم که باید عاقلانه و با احتیاط رفتار کنیم.