
انشا درمورد محل زندگی ما
انشا درمورد محل زندگی ما
ما در یک گوشه ی این سرزمین خاکی چشم به جهان گشودیم. جهانی که هر منطقه آن محل زندگی یکی از افراد این جامعه است. هر نقطه اش برای هر یک از ما دارای ارزش و احترام خاصی است.
هر نقطه اش محل زندگی یکی از ماست که ما در ان بزرگ شدیم. رشد کردیم و بعد از گذراندن همه خوبی ها و بدی هایش می میریم. محل زندگی ما جایی با صفا، صمیمیت و مردمانی خون گرم و مهمان نواز دارد.
خانه هایی نزدیک به هم درختانی بلند و مسجد هایی که در ان صدای زیبای اذان به گوش می رسد. خانواده ای مهربان و هم دل که در همه لحظات زندگی همراه و هم یار ما هستند.
محل زندگی ما جایی است که به ان افتخار میکنیم و هر بار با به زبان اوردن نام آن احساس غرور و سر بلندی میکنیم. من به محل زندگی خود افتخار میکنم و خوشحالم که در این جا زندگی میکنم.
انشا درباره محل زندگی ما
من محل زندگی امان را خیلی دوست دارم چون همیشه وقتی از محل زندگی خود به دیگران تعریف میکنم حال خودم خوب می شود. ممکن است خیلی از ادم ها محل زندگی اشان شبیه محل زندگی من باشد.
ما دریک خانه ای در وسط یک باغ کوچک زندگی میکنیم. خانه ی ما اپارتمانی نیست و این مایه ی خوشحالی من است چرا که مجبور نیستم خیلی از چیزها را تحمل کنم.
مثل اینکه خانه ی ما نه پله ی زیادی دارد نه هیچی بلکه صبح که می شود در خانه امان را که باز میکنم هوایی از سمت بیرون به داخل خانه می اید و لذت بخش است.
این هوای خوب روبرو شدن با درختان و سبزه های داخل حیاط من این زیبایی و هوای خوب و حال خوب را با هیچ چیزی حاضر نیستم عوض کنم. چون برای من ارزشمند است و این کافی است برای من.
از هوای آلوده ما هیچ خبری نداریم چرا که محل زندگی ما آسمان همیشه رنگ ابی روشن به خود را بر تن دارد. پرندگان همیشه از بالای خانه های ما راهی میشوند و صدایشان همیشه در گوش من هست.
صدای جیک جیک جوجه هایمان در حیاط و نگاه های من از پشت در به آن ها لذتی دیگر را بیان می کند. من به راحتی در اطراف خانه امان میکردم چرا که هیچ ترسی در من نیست که ماشینی ناگهان از جاده بگذرد و برای من خطرناک باشد بلکه من با دلی با آرامش راهی هر سمت خانه می شوم.
دوستان زیادی دارم من و دوستانم در محل زندگی امان محلی برای بازی هایمان داریم. جایی که حتی اگر سر و صدایمان زیاد هم باشد کسی اذیت نمی شود.
محل زندگی ما آزادی زیادی دارد. ازادی به این معنا که محلی برای زندگی واقعی. محلی برای بازی های کودکانه ما. محلی برای امنیت من. من محل زندگی خود را خیلی دوست دارم چرا که در آن از هیچ تصادفی نمیترسم. در آن از هیچ میانبری نمیترسم.