پایه هفتممتوسطه اولکمک آموزشی

انشا درمورد فصل پاییز

انشا درمورد فصل پاییز

پاییز اوج جلوه­ ی زیبایی خداست. پاییز فصل رنگ­های زرد و نارنجی و قرمز و سبز و… است. این فصل، رنگین کمان فصل­ هاست. پاییز با همه­ ی شکوه و ابهتش برای ما یادآور شروع مدرسه است. مدرسه همیشه برایم اوج عشق دوستانم است.

مدرسه­ای که بسیاری از لحضات آن هرگز تکرارنشدنی است. گاهی در پاییز در حیاط مدرسه قدم می­زدم و برگ­های زیبای آن در زیر پایم خش خش صدا میداد، چقدر این صدا برایم دل­ انگیز و آرامش بخش بود.

گاهی هم در باران­ های نم ­نم پاییز به حیاط خانه می­رفتم و از بوی خاک لذّت می­بردم. پاییز فصل­ایی است که شب­ها در آن طولانی­ تر و روزها کوتاه­ تر است. شبها همیشه از پنجره خانه نظارگر ماه و ستارگان در شب­های طولانی پاییز می­شدم. این فصل همیشه با باران­های نمناکش برایم زیبایی­اش دوچندان می­شود.

پاییز  فصل میوه ­های خشمزه­ ایی چون نارنگی و انگور است، من میوه ­های پاییزی را دوست دارم و از خوردن آن­ها نهایت لذّت را می­برم. یکی دیگر از این میوه­ ها سیب است میوه­ای که آن را بهشتی می­دانند.

پاییز شامل سه ماه به نام­ های مهر، آبان و آذراست. مهر ما را به یاد محبت و عشق می ­اندازد. آبان یادآور شکوه وتقدس آب است، آب مایه حیات که زندگی آدمیان وابسته به آن است و آذر که معنی آتش را می­دهد. آتش یکی دیگر از عناصر مهم و نجات بخش بشر است.

پاییز یکی دیگر از فصل­ های پروردگار جهانیان است و اهمیت آن همیشه باید در اولویت باشد. در اول پاییز ساعت­ ها را یک ساعت به عقب می­برند و شب­ها طولانی­ تر می­شود. پاییز فصل باران­های زیبایی است که آدمی را پر از احساس لطیف می­کند، احساسی که تکرار شدنی نیست.


انشا پایه هفتم درمورد فصل پاییز

پاییز اوج جلوه­ ی زیبایی خداست. پاییز فصل رنگ­های زرد و نارنجی و قرمز و سبز و … است. این فصل، رنگین کمان فصل­ هاست. پاییز با همه­ ی شکوه و ابهتش برای ما یادآور شروع مدرسه است. مدرسه همیشه برایم اوج عشق دوستانم است.

مدرسه­ای که بسیاری از لحضات آن هرگز تکرارنشدنی است. گاهی در پاییز در حیاط مدرسه قدم می­زدم و برگ­های زیبای آن در زیر پایم خش خش صدا میداد، چقدر این صدا برایم دل­ انگیز و آرامش بخش بود.

گاهی هم در باران­ های نم ­نم پاییز به حیاط خانه می­رفتم و از بوی خاک لذّت می­بردم. پاییز فصل­ایی است که شب­ها در آن طولانی­ تر و روزها کوتاه­ تر است.

شبها همیشه از پنجره خانه نظارگر ماه و ستارگان در شب­های طولانی پاییز می­شدم. این فصل همیشه با باران­های نمناکش برایم زیبایی­اش دوچندان می­شود.

پاییز  فصل میوه ­های خشمزه­ ایی چون نارنگی و انگور است، من میوه ­های پاییزی را دوست دارم و از خوردن آن­ها نهایت لذّت را می­برم. یکی دیگر از این میوه­ ها سیب است میوه­ای که آن را بهشتی می­دانند.

پاییز شامل سه ماه به نام­ های مهر، آبان و آذراست. مهر ما را به یاد محبت و عشق می ­اندازد. آبان یادآور شکوه وتقدس آب است، آب مایه حیات که زندگی آدمیان وابسته به آن است و آذر که معنی آتش را می­دهد. آتش یکی دیگر از عناصر مهم و نجات بخش بشر است.

پاییز یکی دیگر از فصل­ های پروردگار جهانیان است و اهمیت آن همیشه باید در اولویت باشد. در اول پاییز ساعت­ ها را یک ساعت به عقب می­برند و شب­ها طولانی­ تر می­شود. پاییز فصل باران­های زیبایی است که آدمی را پر از احساس لطیف می­کند، احساسی که تکرار شدنی نیست.

به نام خداوند مهربانی که این همه زیبایی برای آفریده است، انشای خود را آغاز میکنم. من خیلی فصل پاییز را دوست دارم. هم چون مدرسه ها در پاییز شروع میشوند و دوباره دوستانم را میبینم و با آنها بازی میکنم و شروع به درس خواندن و تلاش برای ساختن آینده خود میکنم.

البته شاید بعضی ها از شروع شدن مدرسه خوشحال نشوند و دلشان بخواند همیشه بازی کنند و در خانه استراحت کنند. ولی بعد از مدتی حوصله شان سر میرود و دوست دارند دوباره به مدرسه بیایند و دوستان و معلمان مهربان را ببینند.


انشا درباره فصل پاییز

به نام خداوند آفریننده زیبایی ها. راستش را بخواهید از زمانی که یادم می آید پاییز فصل مورد علاقه من بوده است شاید یه این خاطر که خودم در فصل پاییز به دنیا آمده ام. اما این موضوع دلایل دیگری هم دارد. امروز میخوام در این انشا به شما بگویم چرا عاشق فصل پاییز هستم.

فصل پاییز برای من یک فصل جادویی است. همه چیز از آب و هوا گرفته تا رنگ ها برای من زیبا و خیره کننده هستند. با این که همه مناظر و زیبایی ها هر سال و هر سال تکرار میشوند ولی برای من تازگی دارند و انگار هر سال با دیدن زیبایی ها و رنگارنگی فصل پاییز دوباره جادو میشوم.

اما قبل از هر چیز پاییز برای من حسی از بندگی خداوند دارد خداوندی که در بهار همه جا را سبز و تازه و درخشان میکند در تابستان پر از گرما و نور و انواع میوه ها می نماید و در پاییز درختان را خشک میکند. اما نه یک خشک شدن ترسناک و سرد و زشت.

برعکس خداوند زیبایی آفرین حتی فصل خشک شدن و خواب زمستانی زمین را نیز به بهترین و قشنگ ترین صورت رنگ آمیزی میکند و در نهایت در زمستان با پوشاندن زمین با برف پاک و سفید هنر نمایی اش را به اتمام میرساند. به این خاطر است که پاییز حس میکنم به خدا نزدیک ترم و دیدن برگ های رنگارنگ و باران حسی از سپاس گزاری و شکر نعمت را گاهی در هیاهوی زمانه فراموش میکنم در من زنده میکند.

همه چیز فصل پاییز برای من زیبا و دوست داشتنی است … از جمله میوه های خاص و شگفت انگیزش … چه کسی باور میکند وقتی همه درخت ها کم کم به خواب زمستانی میروند و درختان خشک شده و برگ هایشان را زمین هدیه میکنند.

طبیعت بتوانید این میوه های درخشان و خوشمزه را به ما هدیه کند. میوه هایی مثل انار، خرمالو، پرتغال، لیمو شیرین و نارنگی های آبدار … من عاشق انار و خرمالو های رسیده هستم. انقدر که دوست دارم همه سال خرمال بخورم و پرتغال ها را با آن رنگ نارنجی زیبایشان در دست بگیرم و از ته دل بو کنم و به خودم بگویم چه کسی گفته میوه های خوشمزه فقط متعلق به بهار و تابستان هستند؟

همه این موارد از زیبایی های طبیعت هوای خنک و لطیف، باران دوست داشتنی و میوه های خوشمزه باعث میشود من عاشق فصل پاییز باشم و خداوند را بابت این زیبایی شگفت انگیز شکر کنم. خداوند مهربان دوستت دارم.


انشا فصل پاییز

دلم چون برگهای زرد پاییزی پر از درد است. صدای خش خش برگها … . به همراه تپیدنهای قلبم می شود آغاز و … . فصل خزان در نزد کائنات مظهر غم و اندوه بوده و حتی شاعران نیز برای نمایش دادن اندوه در اشعار خود از نام پاییز یاد می نمایند. لیکن فصل پاییز، فصل زیبایی است.

فصل ریزش نعمت های آسمانی می باشد و همان قطرات ریز باران است که به تهذیب زمین می پردازد. نمایان شدن قوس قزح پس از باران نیز جلوه ای از جمال این فصل می باشد. کلمه برگ ریزان تنها مختص پاییز است.

بدین معنا که در این سه ماه درختان خود را می تکانند و برگ های زرد و سرخ خود را رها کرده و بر دامان زمین به امانت می گذارند وشاخه های خشک شان نیز برهنه وار منتظر می مانند.

تا در فصل دیگر الماس های آسمانی در ماتم کمبود مکان نمانند و بر شاخه های آنان قرار گیرند. این فصل را بانام خش خش نیز می شناسیم. همان گونه که پا بر روی خاک های ترک برداشته قدم می گذارد و آهنگ زیبا می سازد صدای خش خش برگ ها نیز همین احساس را در دل ما می نهد.

این صدا پس از شنیدن به ماورای درون ما می رود و روح ما را تا آسمان ها به بالا می کشاند. پاییز را می توان فصل مهاجرت قلم داد کرد. بدین معنا که پرندگان در این فصل از کاشانه خود رهایی جسته و در کرانه های آسمان به جست و خیز می پردازند تا لانه مناسب پیدا کنند.

نظاره بر حرکات پرندگان در آسمان پاییز احساسی وصف ناشدنی در دل ایجاد می نماید. نکته اصلی در مورد پاییز این است که پاییز در مقابل این همه زیبایی که در اختیار ما می گذارد از ما چیزی نمی خواهد جز این که به تفکر بنشینیم و به خدا نزدیک شویم.

به تعبیر زیبای حافظ: مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟ به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن.


انشا درمورد پاییز

پاییز فصلی است که در آن برگ‌های درختان به زردی می‌گرایند اما بعضی از برگ‌ها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوه‌ای می‌شوند. بسیاری از میوه‌ها در فصل پاییز می‌رسند. اناره ساوه، خربزه، سیب، پرتقال، به، سنجد و … . در فصل پاییز بسیاری از پرندگان به مناطق گرمسیر مهاجرت می‌کنند.

در فصل پاییز کشاورزان زمینها را شخم زده و در آن محصولاتی مانند گندم و جو می‌کارند. در فصل پاییز روزها کوتاهتر می‌شود و شبها طولانی می‌گردد. همه فصل های خدا زیبا هستند و هر کدام زیبایی های خود را دارند پاییز هم فصل بسیار زیبایی و دوست داشتنی است.


انشا ادبی درمورد پاییز

به نام آنکه هست کننده و نیست کننده ماست! انشا کوتاه خود در مورد فصل پاییز را آغاز میکنم. فصل فصل پاییز است و هوا دارن سرد میشوند گویا فصل سرد زمستان نزدیک شده است.

برگها رو به زردی شده و مانند گلهای که در فصل بهار از درختان به زمین پروازکنان حرکت میکند، به سوی زمین میپرد و این بار این درختان دیگر جز شاخه خشک و ساقه چیزی دیگری در آن نخواهد ماند. درختانی که قبلا دارای برگهای سبز بودند، شاخچه های گل که دارای شگوفه های زیبا بودند و طبیعت را با خود آراسته نموده بودند.

ماه قبل طبیعت را همه سبزه پوشانیده بودند و هر طرف را که چشم می انداختیم، لذت خاصی داشت؛ اما اکنون دیگر آن لذت ها باقی نمانده، زردی علفها، گیاهان، درختان، سردی هوا، کم شدن زمان نورانی طبیعت و افزایش مدت زمان تاریکی ( کوتاه شدن روز ) همه جاگزین آن خوبیهای فصل بهاری شده که همه آن خوبی ها را از طبیعت گرفته اند.

این فصل پاییزی برای ما درس میدهد که لباسهای گرم خودرا بدوزیم و یا آنرا از بازار خریداری نماییم تا در فصل سردتر از این ( زمستان ) که به دنبال پاییز آمدنی است بتوانیم خودرا از سرما حفاظت نماییم.

این فصل مارا وا میدارد که هیزم های زمستانی را آماده سازیم که در روزهای برفباری با سوختاندن آن خانه مارا گرم سازد. بیایید ای هموطنان که درسهای این فصل را بیاموزیم و به سخنان آن گوش دهیم و مواد لازمه که برای فصل زمستان نیاز است آماده سازیم تا بتوانیم از سرمای بیش از حد آن خود را حفاظت کنیم.


انشا ادبی پاییز

و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات … پاییز خود انبوهی است از حرف ها، حس ها و … پاییز که بر زبانت جاری می شود دل مخاطبت ضعف می رود برای حال و هوایش.

اصلا بدون آن که حرفی زده باشی او زیر باران های پاییز خیس خواهد شد و غم غریبی بر دلش خواهد نشست. برگ های ریخته بر زمین زیر پاهایش خرد خواهد شد جوری که تو می توانی صدای خش خش برگ ها را به وضوح بشنوی.

شاید نام پاییز را که بیاوری او دیگر هیچ، هیچ چیز نشنود جز صدای نم نم باران که بوسه می زند بر بی رنگی شیشه، بر چتر هایی که دو عاشق زیر آن ها پناه گرفته اند، بر موهای شاعری که می خواهد زیر باران بدون چتر قدم بردارد.

نام پاییز را که بیاوری نا خود آگاه کیف های رنگارنگ مدرسه که بر دوش دانش آموزان سوار شده اند، مقابل دیدگانت صف می کشند. نام پاییز را که بیاوری چشم های پر از اشتیاق دانش آموزانی را تصور خواهی کرد که سال ها به انتظار چنین روزی روز شماری کرده بودند.


انشا جذاب درمورد پاییز

فصل پاییز فصل دل انگیز که با آغازش درخت یادگیری جوانه می زند و عطر کتاب های جلد شده، مداد و پاک کن های نو فضا را پر خواهد کرد. آری پاییز خود انبوهی است از واژه ها و من همیشه می ترسیدم به او بر بخورد که توصیفش می کنیم.

که آن چه را که باید با گوشت و پوست و احساس خود حس کنیم دیگر گفتنی نخواهد بود. اصلا رسمش نیست که تو بگویی و دیگران بشنوند. پاییز را باید نفس کشید. پاییز را باید لمس کرد. پاییز … آه …. پاییز که می آمد یک چیز مسلم بود.


انشا زیبا درمورد پاییز

وقتی پاییز می شود مدرسه ها باز میشوند و ما به مدرسه میرویم و دوستان قدیمی را میبینیم شاید دوستان جدید هم پیدا کنیم، ما هنوز در حال و هوای تابستان هستیم.

وقتی معلم اولین درس را میدهد و اولین تکلیف را به ما میدهد کم کم باور میکنیم سال تحصیلی شروع شده. در پاییز هوا کم کم سرد میشود و با تغییر ساعت ناگهان روزها یک ساعت کوتاه میشوند و شبها یک ساعت بلند تر می شوند.

در پاییز صدای غار غار کلاغها بیشتر به گوش میرسد و فکر کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه تر شده اند و ما در حالی به خانه برمیگردیم که نزدیک غروب است و کلاغها دوست دارند در این موقع روز غار غار کنند.

هیچ کس فصل پاییز را جدی نمیگیرد، وقتی پاییز میشود هیچ کس انتظار زمستان را نمیکشد، اما وقتی زمستان می آید همه منتظر اند که سرما تمام شود و عید نوروز از راه برسد.


انشا پایه هفتم با موضوع پاییز

فصل پاییز فصلی است که برگهای درختان زرد میشود و اگر یکی یکی نریزند، مناظر زیبایی به وجود می آید. پاییز فصل کار و تلاش رفتگرهای پارک است که برگهای خشک را جارو میکنند.

با شروع پاییز زاویه تابش آفتاب کم کم تغییر می کند و وارد خانه می شود و خیلی خوب است که در روزهای تعطیل نزدیک ظهر توی خانه در زیر آفتاب استراحت کنیم.

پاییز فصل آمپول و شلغم است، فصل لیمو شیرین و نارنگی، وقتی در پاییز به هندوانه نگاه میکنیم سردمان میشود. سیب قرمز و هلو پاییزه به ما یاد آوری میکنند که لباسهای زمستانی را از گوشه گنجه بیرون بیاوریم و یک تکانی بدهیم.

پاییز فصل برف پاک کن و بخاری است، توی خیابان خیلی ها را میبینیم که لوله بخاری خریده اند و به طرف خانه در حال حرکت اند. من دوست ندارم در فصل پاییز زیاد از خانه بیرون بروم، دوست دارم در کنار خانواده تلویزیون تماشا کنم و تخمه گل آفتابگردان بشکنم و با هم صحبت کنیم و لبووی داغ بخوریم تا از دلگیر بودن پاییز کم کنیم.

شبهای پاییز برای شب نشینی خیلی خوب است، اما باید زود به خانه برگردیم تا فردایش بتوانیم راحت از خواب بیدار شویم. در شبهای پاییز ستاره ها کمتر در آسمان دیده میشوند چون هوا معمولا ابری است و آلودگی تابستان هنوز در هوا است که بارانهای پاییزی آن را تمیز میکند.

پاییز فصل انار است، فصل گردو و شیره انگور نیز هست در پاییز میتوانیم برای صبحانه ارده شیره بخوریم. چون خیلی مقوی است و ما را گرم میکند.


انشا پایه هفتم درباره فصل پاییز

در این فصل گندم ها جوانه میزنند و زمین های کشاورزی که در آن گندم کاشته اند سبز هستند. وقتی که باران پاییزی و برف زمستانی روی گندم زار ها میبارد، آدم فکر میکند آنها از سرما یخ میزنند، ولی این اتفاق نمی افتد و آنها سالم می مانند و در سال بعد خوشه های گندم میدهند.

در پاییز گنجشک ها با پر های پف کرده و در دسته های سه تا پنج تایی روی شاخه های بید می نشینند و همراه باد پاییزی تکان میخورند و سرشان توی لاک خودشان است.

ما باید در این فصل و مخصوصا فصل زمستان برای پرندگان دانه بریزیم تا آنها راحت تر بتوانند فصل سرما را سپری کنند و با فرارسیدن بهار جوجه های زیادی بیاورند. در پاییز باید مواظب باشیم که سرما نخوریم و از لباسهای گرم استفاده کنیم و اگر بیمار شدیم در خانه بمانیم و استراحت کنیم تا زودتر خوب بشویم.

آرزو میکنم در چهار فصل سال زندگی شما بهاری باشد و همیشه آفتاب گرم امید در وجودتان تابستانی باشد. در اینجا انشایم را به پایان میرسانم و در آخر اینطور نتیجه گیری میکنم: فصل پاییز زمین را برای بهاری دیگر آماده می کند.


انشا کوتاه درمورد پاییز

پاییز، فرش راهت می‌کند، دست‌های نارنجی‌اش را، سرخ و زرد می‌شود، از شوق، و اشک می‌ریزد، وقت دیدار، اگر در دنیایش گام برداریپاییز فصلی است که در آن برگ های درختان به زردی می گرایند؛ اما بعضی از برگ ها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوه ای می شوند.

پاییز همان فصلی است که در آن برگ درختان می ریزند و در زیر پای رهگذران بی تفاوت خش خش می کنند. پاییز شاید همان فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است؛ چه فرقی می کند که در پاییز خواب باشی یا بیدار مهم آن است که پاییز کار خودش را می کند.

به دقت و حوصله دست به کار آراستن می شود؛ آراستن درخت ها، شهر ها، باغ ها و زمین به زرد و سرخ و قهوه ای برگ ها؛ به قطرات گاه نم نم و گاه شر شر باران و به باد که می وزد.

پاییز همان فصل دل انگیزی است که گاه رویایی اش می خوانند. همان فصلی که می توانی در آن ساعت ها از پنجره ی اتاق به درخت روبروی خانه نگاه کنی و خسته نشوی.

پاییز همان دل انگیزانه ایست که گاه هوس می کنی زیر بارانش بی روسری در کوچه قدم بزنی تا موهایت خیس شوند. پاییز همان مادر رقص خرامان برگ هاست که به ناز و عشوه ی تمام چرخ زنان از آسمان بر سرت می بارند و تو سریع تر می روی تا زیر برگ هایش برسی و با خودت بگویی این یکی به افتخار من افتاد.


انشا کوتاه درباره فصل پاییز

پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگ هاست. همان برگ های خرامان که این بار هوس می کنی. کفشهایت را در آوری تا موسیقی برگ ها پاهایت را قلقلک کند.

پاییز همان فصل درختان لخت خرمالو است که سرخی خرمالوهایش ر ا به همه عرضه می دارد. همان فصل قاصدک های شیطون که برایت خبر می آورند، خبر های خوش، خبر هایی که هیچ وقت نمی رسند وتو باز هم آنها را بر می داری و فوت می کنی و با نگاهت تعقیبشان می کنی تا در آبی ابری آسمان پاییز گم شوند.

آه عجب این پاییز برگ زیر هزار رنگ خوش می نشیند در چشم و خیال من … و من از ورای سفیدی دیوار های اتاقم همه را، همه را خوب خوب می دانم؛دیگر جاده های پاییز را از حفظ شده ام.


انشا پایه هفتم با موضوع پاییز

گوش کن … صدای نفس های پاییز را میشنوی؟ و این زیباترین فصل خدا می آید تا به هزاران حرف و سخن بیاموزد. بیاموزد که حتی اگر بی نهایت غمگینی میتوانی غم و اندوهت را به برگ درختان آویزان کن که چند روز دیگر میریزند.

حتی اگر دلت پر از خشم و کینه و عصبانیت نسبت به آدم های اطرافت است میتوانی دلت را به باران پاییزی بسپار تا برایت بشوید و پاک و زلال تحویلت دهد.

اگر کسی یا چیزی که دوست داشته ای را از دست داده ای و امیدت برای شروع دوباره زندگی از دست رفته است به پاییز نگاه کن. نگاه کن که چگونه برگ های زیبا و عزیزش را دانه، دانه به زمین میبخشد و سبک میشود و دوباره در بهار زندگی را با امید از سر میگیرد.

اگر فکر خیلی خسته ای و فکر میکنی دیگر هیچ کار مفیدی از تو ساخته نیست به درختان خرمالوی پاییزی نگاه کن که چگونه حتی وقتی برگ هایش در حال ریختن هستند دست از میوه دادن آن هم میوه های شیرین و آبدار و سرخ و خوشمزه برنمیدارد.

صدای نفس های پاییز می آید. این فصل زیبا و شگفت انگیز می آید که به ما چیزهایی یاد بدهد. آری پاییز می آید که بگوید حتی میتوان در سرد ترین روزهای زندگی زیبا و شکوهمند بود.

میتوانی همه چیزت را از دست بدهی ولی باز هم شاد و مفید باشی و این که هیچ وقت برای شروع دوباره دیر نیست و مهم تر این که خداوند را بابت همه نعمت هایی که به تو داده آنقدر که گاهی فراموششان میکنی شکر گزار باش.

این مقاله چقدر براتون مفید بود؟

از ۱ تا ۵ به این مقاله امتیاز بدید

میانگین رتبه 5 / 5. تعداد امتیاز ها: 1

تا حالا امتیازی ثبت نشده است! برای این مقاله امتیاز ثبت کنید.

حسین شریفی

راه موفقیت، همیشه در حال ساخت است؛ موفقیت پیش رفتن است، نه به نقطه پایان رسیدن . ما در تحقیقستان تلاش میکنیم تا بهترین ها را برای شما به ارمغان آوریم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا