
انشا درمورد ماه رمضان
انشا درمورد ماه رمضان
ابتدا و شروع هر چیزی همیشه برایم خیلی هیجان انگیز بوده، حسی مخلوط از ترس و اضطراب و ذوق زدگی. مثلا شروع یک بازی با دوستانم، یک میهمانی خانوادگی، شروع مسابقه فوتبال و …. . حالا تصورش را بکنید که قرار است یک میهمانی باشد و خاص ترین میهمانی جهان که میزبانش بهترین میزبان جهان است.
هیجان انگیز تر اینکه این میهمانی یک شب هم نیست، که سی روز است و سرشار از بهترین نعمات و انوار.
میهمانی خدا، ماه رمضان است و چه میهمانی ای از این بهتر و با شکوه تر.
کم کم داریم به این درگاه و زمان وارد می شویم، به انتهای ماه شعبان و شروع ماه مبارک رمضان.
سی روز سرشار از نور و معنویت و هدایت.
شعار نمی دهم، روزه گرفتن در ظاهر یک امر نمادین است که صد البته فوایدی هم برای بدن دارد، اما اصل قضیه و فلسفه چنین میهمانی ای بدن و جسم نبوده.
شاید این سوال پیش بیاید که این چه نوع میهمانی ای است که همه اش سختی و گرسنگی است.
جواب در این است که این سختی و گرسنگی چونان نور هدایت است که نهالی که ما باشیم را می گیرد و مواظبت می کند و به سمت نور در آسمان وجود هدایت می کند.
ماه رمضان، این میهمانی بزرگ بر تمام مومنین جهان مبارک.