
غزل منزل دامینگر – فال حافظ
غزل شماره 217 دیوان حافظ در ایام پختگی شاعر سروده شده و در آن به تحول روحی خود بر اثر عشق اشاره کرده است. او با مخاطب قرار دادن مسلمانان خود را در زمان حال بیدل معرفی میکند و میگوید من زمانی صاحب دل بودم که برای حل مشکلاتم به او مراجعه میکردم و هرگاه به گرداب غم گرفتار میشدم، او مرا با تدبیر خود به ساحل آسایش میرساند.
فال حافظ با معنی و تعبیر کامل و تفسیر بیت به بیت غزل شماره 217 حافظ را در تحقیقستان بخوانید.
غزل منزل دامینگر – غزل مسلمانان مرا وقتی دلی بود – غزل 217 حافظ
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
به گردابی چو میافتادم از غم
به تدبیرش امید ساحلی بود
دلی همدرد و یاری مصلحت بین
که استظهار هر اهل دلی بود
ز من ضایع شد اندر کوی جانان
چه دامنگیر یا رب منزلی بود
هنر بیعیب حرمان نیست لیکن
ز من محرومتر کی سائلی بود
بر این جان پریشان رحمت آرید
که وقتی کاردانی کاملی بود
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکته هر محفلی بود
مگو دیگر که حافظ نکتهدان است
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
غزل شماره 217 حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
نتیجه تفال غزل شماره 217 حافظ :
فکر میکنی که همه تو را در دریای مشکلات و سختیها رها کرده و کسی به فکر نجات تو نیست به همین خاطر از اطرافیانت دلخور شدهای. این مشکلات همه نشانهای از مصلحت خداوند است و تو در بوته آزمایش قرار گرفتهای. نگران نباش که لطف الهی شامل حالت خواهد شد و کاردانی تو، تو را نجات خواهد داد.
البته بدان که این مصائب بخاطر بیتوجهی خودت نیز بوده است؛ تو در گذشته از هوش و درایت خود نهایت استفاده را میبردی اما مدتی است که خودت را به دردسر انداختهای، هنوز هم دیر نشده است و با یک تصمیم درست میتوانی زندگی خودت را نجات دهی.
اگر عشق به سراغت آمد، از او استقبال کن که باعث رشد و تعالی تو خواهد شد.
معنی و تفسیر غزل شماره 217 حافظ – معنی غزل مسلمانان مرا وقتی دلی بود
بیت اول
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
ای مسلمانان، من وقتی دلی داشتم که اگر دچار مشکلی میشدم آن را با او در میان نهاده و مشورت میکردم.
✦✦✦✦
بیت دوم
به گردابی چو میافتادم از غم
به تدبیرش امید ساحلی بود
اگر از شدت اندوه در گرداب غم در میماندم، با چاره اندیشی آن دل، امید رهایی و رسیدن به ساحل نجات را داشتم.
✦✦✦✦
بیت سوم
دلی همدرد و یاری مصلحت بین
که استظهار هر اهل دلی بود
دلی مانند من به درد عشق مبتلا و دوستی خیرخواه که پشتیبان همه صاحبدلان بود.
✦✦✦✦
بیت چهارم
ز من ضایع شد اندر کوی جانان
چه دامنگیر یا رب منزلی بود
آن دل، در کوی معشوق از دستم رفت. خدایا آنجا چه منزلی بازدارنده بود و چه خاک دامنگیری داشت.
✦✦✦✦
بیت پنجم
هنر بیعیب حرمان نیست لیکن
ز من محرومتر کی سائلی بود
درست است که هنر، خالی از نقص محرومیت نیست، اما از من محرومتر کدام فقیری را سراغ دارید؟
✦✦✦✦
بیت ششم
بر این جان پریشان رحمت آرید
که وقتی کاردانی کاملی بود
بر این درمانده پریشانحال دل بسوزانید و به حالش ترحم کنید، چرا که روزگاری کار آزموده به تمام معنا بود.
✦✦✦✦
بیت هفتم
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکته هر محفلی بود
از آن زمان که عشق، شیوه سخنسرایی را به من یاد داد، گفتههایم در هر محفلی در ردیف سخنان پُرمایه و نغز بازگو میشود.
✦✦✦✦
بیت هشتم
مگو دیگر که حافظ نکتهدان است
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
از این به بعد هرگز نگویید که حافظ نکتهسنج است چراکه بر ما روشن شد که نمیداند که نمیداند.