فال حافظسرگرمیشعر و ادبیات

غزل حرم دل – فال حافظ

غزل حرم دل – فال حافظ

غزل شماره 324 دیوان حافظ در زمان اوایل تبعید و ورود شاعر به یزد سروده شده است. حافظ می‌گوید هرچند از زلف یار در کار من گره افتاده است و اسیر زلفش شدم اما هنوز از لطف یار امیدوارم که به وصال او دست پیدا کنم. اگر می‌بینی صورتم قرمز شده از خوشی نیست، بلکه من مانند جام از بس خون دل می‌خورم، این چنین در چهره‌ام نمایانگر می‌شود.

فال حافظ با معنی و تعبیر کامل و تفسیر بیت به بیت غزل شماره 324 حافظ را در تحقیقستان بخوانید.


غزل حرم دل – غزل گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم – غزل 324 حافظ

 

گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم

همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم

به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام

خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم

پرده مطربم از دست برون خواهد برد

آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم

پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب

تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن

از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم

دیده بخت به افسانه او شد در خواب

کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم

چون تو را در گذر ای یار نمی‌یارم دید

با که گویم که بگوید سخنی با یارم

دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا

بجز از خاک درش با که بود بازارم

 

غزل شماره 324 حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 


نتیجه تفال غزل شماره 324 حافظ :

عاشقی برای تو غصه‌های فراوانی به دنبال داشته است ولی همچنان منتظر گشایش در کار خودت هستی. یأس و ناامیدی را در وجودت راه مده. به مقصود و هدفت ایمان داشته باش و با تمام تلاش به سمت آن حرکت کن. بخت و اقبال تو بیدار خواهد شد و زندگی‌ات شیرین می‌شود. به زودی فرصتی فراهم می‌شود که با او سخن بگویی. اگر در کارهایت یکرنگ و صادق باشی و ریاکاری و دورویی را کنار بگذاری، می‌توانی اعتماد به مردم را به سوی خود جلب کنی.


معنی و تفسیر غزل شماره 324 حافظمعنی غزل گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم

 

بیت اول

 

گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم

 

هرچند از چین و تاب گیسوی یار فروبستگی و گرفتاری در کارم پدید آمده، با این همه از بزرگواری او انتظار گشایش آن را دارم.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

 

به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم

 

مپندار که رنگ قرمز چهره من بر اثر شادمانی است بلکه مانند جام شراب تصویر خونین دلم به صورتم می‌افتد.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

 

پرده مطربم از دست برون خواهد برد
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم

 

آهنگ رامشگران، دل مرا از دست بُرده و مرا از خود بی‌خود می‌سازد، وای بر من اگر اجازه ورود به سراپرده آن‌ها و بیان رازآمیزشان نداشته باشم.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

 

پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

 

سراسر شب و در همه شب‌ها به نگهبانی سراپرده دلم مشغول هستم تا اجازه ندهم خاطره دیگری به غیر از اندیشه او در آن راه یابد.

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

 

منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم

 

من آن شاعر افسونگر هستم که با سحر و جادوی کلام خود پیوسته از قلم نی من قند و شکر تراوش می‌کند.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم

 

دیده بخت به افسانه او شد در خواب
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم

 

چشم اقبال من با قصه‌پردازی او به خواب رفته است، کجاست آن نسیم مرحمت که آن را از هم گشوده و بخت مرا از خواب بیدار کند؟

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

 

چون تو را در گذر‌ ای یار نمی‌یارم دید
با که گویم که بگوید سخنی با یارم‌

 

ای محبوب، وقتی تو را در هیچ گذر و معبری نمی‌توانم ببینم، پیامم را با که بگویم که بتواند به گوش دلدارم برساند؟

 

✦✦✦✦

 

بیت هشتم

 

دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا
بجز از خاک درش با که بود بازارم

 

دیشب می‌گفت که حافظ دورو و متظاهر است، به غیر از خاک آستانه او با چه کس دیگری سر و کار داشتم؟


دوست داری فال حافظ بگیری ؟ نیت کن و فال حافظ بگیر :)

این مقاله چقدر براتون مفید بود؟

از ۱ تا ۵ به این مقاله امتیاز بدید

میانگین رتبه 4.3 / 5. تعداد امتیاز ها: 3

تا حالا امتیازی ثبت نشده است! برای این مقاله امتیاز ثبت کنید.

solalehsn

به گمان من انسان برای موفقیت در زندگانی باید بتواند در چهار زمینه استاد شود: مناسبات، تدارکات، نگرش و رهبری. امید است در تحقیقستان بتوانم مطالبی را در زمینه های فوق ارائه دهم .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا