
غزل غزال رعنا – فال حافظ
غزل غزال رعنا – فال حافظ
فال حافظ با معنی و تعبیر کامل و تفسیر بیت به بیت غزل شماره چهار حافظ را در تحقیقستان بخوانید.
غزل غزال رعنا – غزل صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را – غزل 4 حافظ
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد دار محبان بادپیما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
غزل شماره 4 حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
نتیجه تفال غزل شماره 4 حافظ :
1- کسی ( کاری ) فکر تو را کاملا به خود مشغول کرده است و تو از بیاعتنایی این شخص به شدت غمگین هستی.
2- اگر میخواهی به مقصود برسی، غرور و خود بینی را کنار بگذار و به یاد داشته باش با اخلاق نیکو و مهربانی با مردم میتوانی جای خود را در دل آنها باز کنی و به موفقیت برسی.
3- به دوستان خود بیشتر رسیدگی کن.
4- کاری که قصد انجام آنرا داری هیچ ایرادی ندارد ، فقط برای رسیدن به مقصود باید تلاش بسیار کنی.
معنی و تفسیر غزل شماره 4 حافظ – معنی غزل صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
بیت اول
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
ای باد صبا، به آن آهوی دلفریب و زیبا بگو که تو باعث شدی، ما سر به کوه و بیابان بگذاریم.
صبا بادی است که صبح در وقت طلوع آفتاب از مشرق میوزد. بادی لطیف و خنک است، نسیمی خوش دارد و عاشقان رازشان را با او میگویند.
در دیوان هیچیک از شاعران فارسی به اندازه دیوان حافظ باد صبا حضور ندارد. بسیاری از غزلهای حافظ با خطاب به صبا یا با ذکر خیر او افتتاح میشود و صبا در آنها نقشهای متنوعی دارد که مطلع برخی از آنها را در ادامه میخوانید: «صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست»، «ای هدهد صبا به سبا میفرستمت»،
«سحر بلبل حکایت با صبا کرد»، «نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد»، «ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر» و «ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار»، «بوی خوش تو هرکه ز باد صبا شنید»، «صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار» و…
غزال رعنا استعاره از محبوب دلخواه است.
✦✦✦✦
بیت دوم
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
دلبر نوشینلب شِکردهان که زندگانیاش دراز باد، چرا از طوطی گویای خود، این شاعر شیرینسخن، دلجویی نمیکند و به مهر از حال وی نمیپرسد.
شکرفروش استعاره از یار نوشین لب و طوطی شکرخا (طوطی که به دندان شکر را میشکند و نرم میکند) استعاره از شاعر شیرینسخن است.
به این دلیل از طوطی نام برده که یکی از خوراکیهای مورد علاقه طوطی شکر است. حافظ در اشعار دیگری ازجمله: «الا ای طوطی گویای اسرار / مبادا خالیات شکر ز منقار» مجددا به این مورد اشاره میکند.
✦✦✦✦
بیت سوم
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
غرورت از داشتن این همه زیبایی به تو اجازه نمیدهد که از حال و روز بلبل شیفتهصفت (عاشق شیدا) سراغ بگیری و جویای حالش شوی؟
«مگر» در این بیت به معنی «آیا» نیست و برای قطع و یقین بکار رفته است و یا به اصطلاح این است و جز این نیست که تو به خاطر غرور حسن سراغی از عاشقت نمیگیری.
عشق گل و بلبل از مضامین شایع غزل فارسی بخصوص غزلیات حافظ و سعدی است.
✦✦✦✦
بیت چهارم
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
✦✦✦✦
بیت پنجم
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
نمیدانم چرا یارانی که قامت راست و موزون دارند، چشمانشان سیاه است و رخسارشان چونان ماه است، روش و شیوه انس و الفت و دوستی ندارند.
✦✦✦✦
بیت ششم
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد دار محبان بادپیما را
وقتی که با محبوب همنشین میشوی و باده مینوشی، از عاشقانی که در راه وصل رنج بیهوده بردند و کامی نیافتند، یادی کن.
«بادپیما» در مصراع دوم یعنی باد به دست و «بادپیمودن» همچون آب با غربال بردن کنایه از عمل عبث و بیهوده است. کنایه از محروم و برکنار و حسرتزده است.
حافظ در جای دیگر و در غزل با مطلع «ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی» میگوید:«صد باد صبا اینجا با سلسله میرقصند / اینست حریف ای دل تا باد نپیمایی»
✦✦✦✦
بیت هفتم
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
تنها خردهای که بر حسن و نیکویی تو میتوان گرفت، آن است که شیوه مهربانی و وفای به عهد را نمیشناسی.
وضع مهر و وفا نیست یعنی مهر و وفا برای زیبارویان وضع نشده است و در آفرینش و سرشت زیبا، وفاداری قرار ندادهاند.
✦✦✦✦
بیت هشتم
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
شگفت نیست که ناهید رامشگرِ آسمان با سرودی از سخن حافظ حضرت مسیح را در فلک چهارم به وجد و نشاط آورد و برسماع برانگیزد.
زهره یکی از ستارگان آسمان و رب النوع طرب در زبان عرب است. این ستاره در فارسی به ناهید و آناهید و بیدخت مشهور است. اما تفاوت این دو در آن است که آناهید پاکی و معصومیت داشته و از فرشتگان نگهبان آب بوده است. شاعران فارسی زهره را خنیاگر، بربطزن، ارغنونزن و زن چنگی لقب دادهاند.
حضرت مسیح مظهر متانت و پارسایی است و حافظ با این سخن ارج و مقام بالای شعر خود را یادآور شده است که اصلا عجیب نیست اگر شعر حافظ زهره را چنان مستانه به سرود وادارد که مسیحا به رقص و پایکوبی بپردازد.
نکته قابل ذکر اینکه جایگاه حضرت مسیح را برخی افراد آسمان چهارم و برخی آسمان سوم میدانند. دکتر خطیب رهبر «آسمان چهارم» را صحیح میداند و خرمشاهی با توجه به اینکه زهره در آسمان سوم است، میگوید حافظ جایگاه مسیحا را در آسمان سوم میدانسته است.