فال حافظسرگرمیشعر و ادبیات

غزل رموز مستی – فال حافظ

غزل رموز مستی – فال حافظ

غزل شماره 435 دیوان حافظ بازگو کننده تمام نکات عرفانی مورد تصدیق عرفاست. او این نکات را در قالب ایما و اشاره هر یکی را در یک بیت این غزل گنجانیده است. نخست یاران و دوستان را نهی می‌کند از اینکه رموز عشق را با مدعی یا همان زاهد خودپرست در میان گذارند. حافظ در ادامه می‌گوید پیش از اتمام دنیا عاشق شوید تا فلسفه زندگی را بفهمید.

فال حافظ با معنی و تعبیر کامل و تفسیر بیت به بیت غزل شماره 435 حافظ را در تحقیقستان بخوانید.


غزل رموز مستی – غزل با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی – غزل 435 حافظ

 

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم

با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی

سلطان من خدا را زلفت شکست ما را

تا کی کند سیاهی چندین درازدستی

در گوشه سلامت مستور چون توان بود

تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی

آن روز دیده بودم این فتنه‌ها که برخاست

کز سرکشی زمانی با ما نمی‌نشستی

عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ

چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی

 

غزل شماره 435 حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 


نتیجه تفال غزل شماره 435 حافظ :

سر عشق و محبت رازی نیست که بتوان با هرکسی از آن سخن گفت چه‌بسا انسان‌هایی که تا آخر عمر از این لذت بی‌خبر می‌مانند. مراقب رفتار و رابطه‌ات با دیگران باش که گاهی زیاده‌روی می‌کنی. بیشتر به خدا روی آور زیرا همه ما مهمانان ناخوانده این دنیا هستیم که روزی باید به آخرت برگردیم. هم‌نشینانت از خدا دور شده‌اند؛ از آنها دوری گزین. از خدا بخواه اول سلامتی و دوم آگاهی از اسرار الهی را به تو عطا کند، بعد از دانستن رموز خداوند، همه چیز برایت روشن می‌شود و از این طوفان بلا به سلامتی رهایی پیدا می‌کنی.


معنی و تفسیر غزل شماره 435 حافظمعنی غزل با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

 

بیت اول

 

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی

 

رازهای مهر ورزیدن و سرمست شدن از باده محبت و از قید خودی رها گشتن را با لاابالی که ادعای معرفت دارد، در میان مگذارید تا غافل‌وار در بیماری خودخواهی و خودبینی جان سپارد.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

 

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

 

عشق بورز وگرنه یک روز کار و فرصت تو در گیتی به پایان می‌رسد، درحالی‌که در کارخانه خلقت به نقشی که از آفرینش تو منظور بوده است و همانا مهر ورزیدن باشد پی نبردی و تکلیف و وظیفه خویش را نیک ندانستی.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

 

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی

 

شب پیش آن بت زیبا که معشوق من است در بزم آتش‌پرستان سخنی بسیار دلپذیر به من گفت که اگر صنم‌پرست نیستی، تو را با کافران کار نباشد. مقصود آنکه چون کافری برای بت‌پرستی آمده‌ای.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

 

سلطان من خدا را زلفت شکست ما را
تا کی کند سیاهی چندین درازدستی

 

ای پادشاه کشور دل من، گیسوی مشکین تو همچون سربازی سیاه ما را شکست داد، تا چه زمان این سیاه می‌خواهد این چنین بسیار ستم و جور و تطاول نماید؟

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

 

در گوشه سلامت مستور چون توان بود
تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی

 

تا آنگاه که نرگس چشم تو اسرار عشق و مستی را با نگاه به ما تلقین کند، در کنج سرای ایمنی پنهان نتوان ماند و از عشق‌بازی پرهیز میسر نباشد.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم

 

آن روز دیده بودم این فتنه‌ها که برخاست
کز سرکشی زمانی با ما نمی‌نشستی

 

آن روزی که از روی ناز و تکبر حتی یک لحظه با ما همنشین نمی‌شدی، محنت و آشوب‌های امروز را پیش‌بینی کرده بودم.

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

 

عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ
چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی

 

ای حافظ، عشق تو را به طوفان نیستی خواهد سپرد، به اشتباه گمان می‌کردی که به‌سرعت از ورطه عشق نجات پیدا کردی.


دوست داری فال حافظ بگیری ؟ نیت کن و فال حافظ بگیر :)

این مقاله چقدر براتون مفید بود؟

از ۱ تا ۵ به این مقاله امتیاز بدید

میانگین رتبه 4 / 5. تعداد امتیاز ها: 4

تا حالا امتیازی ثبت نشده است! برای این مقاله امتیاز ثبت کنید.

solalehsn

به گمان من انسان برای موفقیت در زندگانی باید بتواند در چهار زمینه استاد شود: مناسبات، تدارکات، نگرش و رهبری. امید است در تحقیقستان بتوانم مطالبی را در زمینه های فوق ارائه دهم .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا