
غزل سوخته خرمن – فال حافظ
غزل سوخته خرمن – فال حافظ
غزل شماره 345 دیوان حافظ در قالب عاشقانه و با مضامین عارفانه و با ایهامهای لطیف در زمان شاه شجاع سروده شده و شاعر با ظرافت تمام از شاه گله میکند. حافظ ممدوح را به سرو روان که نماد معشوق بلندقد است، تشبیه میکند و میگوید وقتی تو نزد من نیستی، رفتن به گلستان و همنشینی با گل، گیسوی سنبل و چهره زیبای سوسن برایم دلنشین نیست.
فال حافظ با معنی و تعبیر کامل و تفسیر بیت به بیت غزل شماره 345 حافظ را در تحقیقستان بخوانید.
غزل سوخته خرمن – غزل بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم – غزل 345 حافظ
بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم
زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم
آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت
نیست چون آینهام روی ز آهن چه کنم
برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر
کارفرمای قدر میکند این من چه کنم
برق غیرت چو چنین میجهد از مکمن غیب
تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم
شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم
مددی گر به چراغی نکند آتش طور
چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم
حافظا خلد برین خانه موروث من است
اندر این منزل ویرانه نشیمن چه کنم
غزل شماره 345 حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
نتیجه تفال غزل شماره 345 حافظ :
چند روزی است که حوصله نداری، نمیدانی با اطرافیانت چه کنی، ناامید و مأیوس شدهای و از بدخواهی دشمنان گله و شکایت داری. روزنه امید درون وجودت را از دست مده و خود را به دست تقدیر بسپار. هرچه خیر است پیش میآید. توجه به آرزوهای پوچ و تمایل به امیال دنیوی خیلی زود آدمی را در خود گرفتار و اسیر میکند. به خدا توکل کن و با دوستان دانا مشورت کن تا راه چارهای پیدا شود. مشکلات همیشه وجود دارند، از پای نشستن آنها را حل نمیکند. از دانایی و راهنمایی بزرگان چراغی تهیه کن و به راه بیفت.
معنی و تفسیر غزل شماره 345 حافظ – معنی غزل بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم
بیت اول
بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم
زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم
ای یار خوشاندام خرامان، بدون تو گل و گلزار به چه درد من میخورد، برای چه به زلف گل سنبل دست بزنم، گلبرگهای چهره لطیف گل سوسن به چه کارم میآید؟
✦✦✦✦
بیت دوم
آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت
نیست چون آینهام روی ز آهن چه کنم
افسوس که بر اثر سرزنش و زخمزبان بدگویان نتوانستم روی تو را ببینم. چه میشود کرد؟ آخر روی مرا مثل صورت آینه از آهن نساختهاند.
✦✦✦✦
بیت سوم
برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر
کارفرمای قدر میکند این من چه کنم
ای اندرزگو برو و به بینوایان دُردنوش ایراد مگیر. آن فرمانروای پرقدرت که سرنوشت را رقم زده چنین خواسته و کار دیگری از من برنمیآید.
✦✦✦✦
بیت چهارم
برق غیرت چو چنین میجهد از مکمن غیب
تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم
وقتی از نهانگاه معبود این گونه برق حمیت و غیرت میجهد و خرمن وجود مشتاقان خود را به آتش میکشد، تو به من بگو که دیگر چه کاری از من خرمن سوخته برمیآید؟
✦✦✦✦
بیت پنجم
شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم
وقتی افراسیاب مرا به بند کشید و در چاه انداخت، اگر لطف رستم شامل حال من نشود، خودم کاری نمیتوانم برای نجاتم بکنم.
این بیت به بخشی از داستان بیژن و منیژه اشاره دارد؛ که افراسیاب بیژن را به چاه انداخت و رستم برای نجات او رفت.
دکتر خطیب رهبر استعارههای بیت را چنین تعریف میکند:
شاه ترکان، پادشاه ترکستان یا همان افراسیاب استعاره از نفس سرکش
چاه استعاره از تعلقات دنیوی و جسمانی
تهمتن، رستم استعاره از پیر دلیل راه
✦✦✦✦
بیت ششم
مددی گر به چراغی نکند آتش طور
چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم
اگر آتش کوه طور با نور و روشنایی خود کمکی به روشن شدن اطراف نکند، من سیاهی شب بیابان ایمن را چگونه چاره کنم؟
✦✦✦✦
بیت هفتم
حافظا خلد برین خانه موروث من است
اندر این منزل ویرانه نشیمن چه کنم
ای حافظ، بهشت برین خانه ارثی پدری من است، برای چه در این دنیای ویرانه مسکن گزینم؟