
فضا و زمان
فضا و زمان
فضا و زمان First posted: Tue 02 Aug 2005 Description: در نگاه اول فضا نه با حرکت ارتباطی دارد و نه با زمان. اما در زبان انگلیسی، طبق فرهنگ آکسفورد، واژه فضا دست کم از سال ۱۳۰۰ میلادی به این طرف، هر دو معنی زمانی و مکانی را باهم داشته است. تا پیش از آغاز این قرن، فضا و زمان همواره دو مفهوم مجزا به شمار میآمدند.
اما از زمان شکلگیری نظریههای نسبیت خاص و عام، مفاهیم مجزای فضا و زمان روز به روز به مفهوم ترکیبی فضا ـ زمان نزدیکتر شدهاند. به گفته هرمان مینکوسکی که در سال ۱۹۰۸ این مفهوم را مطرح کرد، فضا ـ زمان یک پیوستگی چهاربعدی است که سه بعد فضا را با بعد زمان ترکیب میکند. بنابراین هر شیء نه تنها باید طول، عرض و ارتفاع داشته باشد که باید تداوم زمانی نیز داشته باشد.
Article text: مفهوم فضا ـ زمان که تداوم در زمان در آن مستتر است، در هنر و معماری با حرکت در درون فضا مصداق پیدا میکند. معماری به معنای مکانی که موجودیت جسمی یافته است، میتواند زندگی شود و پیموده شود یا میتواند اندازهگیری مکانی و اندازهگیری زمانی شود. بدین معنی که بیننده برای درک کامل فضای معماری و یک ترکیب فضایی بایستی در آن حرکت کند تا بتواند آن را از جهات مختلف ببییند و حرکت احتیاج به زمان دارد. به این ترتیب زمان اصطلاحاً تبدیل به بعد چهارم در ادراک فضا میشود.
به عبارتی بعد چهارم یعنی زمان، به فضا تحرک میبخشد. روشی که میتوانیم بعد چهارم (زمان) را به شکلی معنادار به فضا وارد کنیم، این است که توجه خود را به فرایند تکامل و تحول فضا معطوف کنیم. دنبال کردن خط سیر ساخته شدن و دگرگون شدن فضا به ما اجازه میدهد که چهارمین بعد را به درک فضایی خود بیفزاییم. از یک سو باید فضا را در متن روند سیاسی و اقتصادی تولید کننده آن بررسی کنیم. از سوی دیگر با دیدن فضا به مثابه محصولی اجتماعی، میتوانیم بعد چهارم را در درک فضایی خود جای دهیم.
چراکه تحرکی در روابط اجتماعی است که تنها بکارگیری مفهوم فضا ـ زمان این امکان را بوجود میآورد چنین تحرکی به روابط اجتماعی ـ فضا ساختی وارد شود. تجربه زیست در فضا، از مواردی است که زمان در آن نهفته است.
از لحاظ دخالت پارامتر زمان در تدوین فضای معماری دو گونه فضا یا معماری قابل تفکیک است: ـ برخی از بناها میتوانند به سادگی پیموده شوند و موجودیت مکانیشان برای بیننده آشکار و شناخته شود، یعنی اینکه به ترتیبی باشند که بیننده بتواند به یکباره بر آن چیره شود. در این بناها اندازهگذاری بر زمان و بر مکان در حیطه تواناییهای تجربه شده انسان در ادراک فضای ساخته شده در انطباق با یکدیگر صورت میگیرد و این دو موجودیت همزمان و به موازات یکدیگر طرحریزی میشوند.
در این حالت، فضای معماری دارای ویژگی سکون است و تصویری را ارائه میدهد که در آن کلیات شکلی مکان از هرنقطه یکسان مینماید و شخص را نیاز بر آن نیست که به قصد شناخت مکانهای ترکیبکننده یا تشکیلدهنده بنا به باز پیمودن راهی که پیموده بپردازد. ـ در بناهایی دیگر، دیدار و گذر در طول و عرض بنا متضمن شناخت موجودیت مکانی آنها نیست و بیننده نمیتواند یکباره بر آنها مستولی شود.
در این بناها شناخت فضای مکانی تنها هنگامی میسور است که بیننده نتواند به چگونگیهای پیوند و ترکیب یا آمیزش و مرتبت یافتن پارههای مکانی دست یابد، مگر آنکه دو نوبت یا به نوبتهایی بیش، از طول و عرض بنا گذر کند. و روشن است که منظور نه گذر کردن مجدد به معنای عینی یا قراردادیاش، بلکه بازخوانی ویژگیهای شکلی بنا از دیدگاههایی متفاوت و در اوقات مختلف است.
گردآوری توسط: تحقیقستان